تعطیلات آخر هفته
چهارشنبه بعداظهر اولین بارت بود که رفتی آب گرم .خیلی برات جالب بود بابا یه تویپ قایق برات خرید و رفتی توش نشستی و حسابی کِیف کردی .وقتی از آب آمدی بیرون شروع کردی به تعریف کردن و باز تکرار می کردی که بازم بریم شنا .قرار شد که بابا بازم امروز ببرتت شنا خوشبحالت شد . فرداش که پنجشنبه بود روز اربعین حسینی مثل هر سال رفتیم خانه عمو رسول همه اونجا جمع بودیم تا احسانی رو که پخته شده بود را پخش کنیم .بعد از انجام کارا و خوردن نهار شما شروع کردی به بازی کردن با راکت و یه توپ اسفنجی انقدر مشغول بازی کردن بودی که توپت رفت زیر میز اُپن که یدفه سر شما هم خورد به لبه میز اُپن اولش همرو نگاه کردی بعد سرتُ مالیدی بعد بوغز کردی و آمدی پریدی...